یا رسول الله
توی مدینه از میان تمام ضجه های پیرزن سیه چهره، با چه قیافه ای! و چه چادر هزار رنگی!
فقط معنای گریه هایش را می فهمیدم و خطاب آشنایش را که جا به جا می گفت «یا رسول الله».
نشسته بود زمین مسجدالنبی، رو به روی گنبد سبز،
هی گریه می کرد و مدام می گفت «یا رسول الله».
چشم برنمی داشت از رحمه للعالمین.
قصدم خرید بود و گذر از مسجد به بازار، که دیدم مگر خریدنی تر از این همه اشک، درّ دیگری هم پیدا می شود؟!
نشستم کنارش. روضه ای بود. یا رسول الله. یا رسول الله. یا رسول الله.
به خود آمدم. دیدم این فقط من نیستم که گریه های پیرزن، امانش را بریده.
زنی بود اندونزیایی با 2 بچه اش و یا رسول الله.
مردی بود لبنانی با زنش و یا رسول الله.
چند تایی جوان بور بودند و پرچم یونان و یا رسول الله.
دخترک الجزایری بود و یا رسول الله.
پیرمرد عراقی بود و خانواده شلوغش و یا رسول الله.
باز هم بودند.
جماعتی از کاروانی مصری و یا رسول الله.
من ایرانی و یا رسول الله.
روضه خوان و یا رسول الله.
هیچ کس زبان هیچ کس را نمی فهمید جز «یا رسول الله».
آنی فهمیدم که بی خود نیست آخرین رسول، «رحمه للعالمین» است.
جاهای غریب، فریادهای ناآشنا، زبان های مختلف، مرزهای دور، تیره های تار و سپید و سیاه، دردهای رنگارنگ، اما از همه جا بهتر و از همیشه بیشتر دریافتم که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) الحق «امین عالمیان» است.
گریه نه رنگ دارد و نه لهجه و نه نژاد.
«یا رسول الله» ملیت ما بود. هویت ما بود.
نشسته بودیم زیر پرچمش. در خیمه اش. و چه با صفا بود یا رسول الله، یارسول الله.
فهمیدم خدا چنین رسولی دارد که فرزند نمی خواهد. شریک نمی خواهد.
خدا هم میان ما بود. یا رسول الله.
آری یا رسول الله!
در نام شما، این محبوبیت است که «تشدید» دارد.
پ . ن : رونوشتی از متن طولانیه( همه متن رو از دست ندین)
محمد ص محبوبیتش تشدید دارد نوشته حسین قدیانی