حزن فاطمیه
حزن فاطمیه
فاطمیه آمد و محزون شدم / از غم لیلای حق مجنون شدم
فاطمیه ناله ها دارد به دل / فاطمیه لاله ها دارد به گل
فاطمیه از مدینه شاکی است / چادر زهرای اطهر خاکی است
فاطمیه محور سیلی شده / روی لیلای خدا نیلی شده
فاطمیه فاطمه گریان بود / سینه اش از فرط غم بریان بود
فاطمیه فاطمیون در غمند / سینه سرخ و رو کبود و درهمند
فاطمیه هر دلی دردی کش است / هر مشامی پر زدود و آتش است
فاطمیه پهلوی زهرا شکست / پهلویش نه ، حرمتش یکجا شکست
فاطمیه قلب ما را می کند / اهل بیت مصطفی را می زند
فاطمیه صد برائت می دهد / فاطمه درس شجاعت می دهد
فاطمیه دست آورد غدیر / بیعت از خم تا به کوچه بی نظیر
فاطمیه می شود پرپر چنین / می شود ناموس حق نفش زمین
فاطمیه یک شب و یک روز نیست / هیچ روزی برتر از این روز نیست
فاطمیه یکه و تنها علیست / دشمنش در مستی و لایعقلی است
فاطمیه وقت رقّت ، بیعت است / جای بیعت در میان هیأت است