پيام
+
*دستش را داد به مهماندار ايرفرانس و آرام از هواپيما پايين آمد.
با همان عباي مشکي قديمي و دمپاييهاي طلبگي.
نه لبخند غرورآميزي ميزد و نه دستي تکان ميداد.
حتي به دوربينها هم نگاه نکرد که براي صفحات اول روزنامههاشان عکس قهرمانانه ازش بگيرند.
يکجورِ عجيبي آرام بود، تلاطم نداشت. هيجانزده نبود.
مطمئن بود...بزرگ بود.
*

دوستدار شهيد علمدار
91/11/13
عطر ياس.
بهار نارنج http://baharnarenj89.persianblog.ir/
عطر ياس.
@};- @};- @};- @};- @};-
عطر ياس.
@};- @};- @};- @};-
عطر ياس.
@};- @};- @};-