سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطر یاس

دهم علی النقی (ع)

اول نوشت  : نوشته زیر رو از ویلاگ قطعه 26 (حسین قدیانی) گرفتم

اول نوشت2 : می دونم زیاده،  نمی شد هیچ جور کمش کرد ، شما هر چه قدر می تونید بخونید

اول نوشت 3  : اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

شیر کلمات در قفس گوگل به دست و پای امام علی النقی افتاده است. رنگین کمان «یونس نقاش» فقط یکی دو رنگ کم دارد. بوم و آبرنگ، بوی آفتاب گرفته. آسمان آخرالزمان، این روزها بیشتر از ابر، خورشید دارد. ما در هوای بهار، داریم عادت می کنیم به باران. دوست، «هادی» را بفهمد، دشمن، سیلی انتقام را از «مهدی» خواهد خورد. حد فاصل هادی و مهدی، «عسکری» است؛ لشکری آماده کرده این روزها سپاه حق. «ای یار با شهامت! بگو تو از امامت». ما بزرگ شدگان «کلهم نور واحد» ایم. بچه های «جامعه کبیره». در مکتب ما، «جامعه مدنی» زیارت نامه ندارد. «السلام علیک یا علی بن محمد»، سلام بر محمد(ص) است، سلام بر علی(ع) است. سلام بر همه انبیا و اولیاست. سلام بر «فاطمه» است. فاطمه، نام مادر همه امامان ماست. این سلسله نور، فقط یک شناسنامه دارد. اگر مشهد، باب الجواد دارد، در باغ ظهور، «باب الهادی» است.

نخستین جرقه غیبت در دوران امام هادی زده شد. اینک علی بن محمد، اسم شب ظهور شده است با رمز «یا زهرا». «دهم: علی النقی» چه ظهوری کرده این روزها. دشمن هم فهمیده که «مهدی» ریشه در «هادی» دارد. امام هادی متولد نیمه ماه ذی الحجه است. ماه کعبه برای ظهور خورشید کامل شده است. پله پله می رسیم ما به ظهور. «یازدهم عسکری، از عیب و نقصان بری؛ دوازدهم صاحب است، زنده ولی غایب است؛ مهدی صاحب زمان، اوست خدا را نشان؛ ظهور کند زمانی، روشن کند جهانی». امام هادی بیش از آنکه «مقدمه غیبت» باشد، «مقدمه ظهور» است.

این روزها زمان و زمین در حال و هوای سامراست. نام امام هادی «سرداب ظهور» است. آخرین «یابن الحسن» ریشه در سومین «ابالحسن» دارد. نیای موعود، امام هادی است. امام هادی، امام هادی، امام هادی… ادامه مطلب...

+ نوشته شده در دوشنبه 91/2/25 ساعت 7:52 صبح توسط عطرِِ یاس | نظر


سکوت تا کی ؟؟؟؟

خاندان رسول خدا از هر محبوبی محبوب‌تر است و اهانت به او از هر اهانتی موهن‌تر..

امروز باید جوشید و خروشید ، 
تاسوعای ما امروز است ،
عاشورای ما امروز است ،

فاطمیه‌مان امروز است..

شمر هزار و سیصد سال پیش مرد ، شمر امروز را بشناس!! 
اهانت شاهین نجفی ملعون به امام هادی(ع) آغاز این جریان نیست ،که ثمره یک شجره خبیثه است...
ماجرایی که مدت ‌هاست ادامه دارد و خبرهایش از گوشه کنار به گوش می‌رسد ، 
و ما همچنان سر در گریبان خود فرو برده و هر از چند گاهی در پی مرگ و درودی سیاسی سربرمی‌آوریم.
آنگاه که رگ گردن ‌ها در اهانت به شخصیت ‌های سیاسی متورم می‌شود و امضا روی امضا می‌آید، 
این دیگر نقل طرفداری و مخالفت فلان جناح سیاسی نیست!!
دیگر وقت از نامه و نامه ‌نگاری هم گذشته است که اگر هزاران امضا هم جمع شود افاقه نخواهد کرد؛
حال که آتش به انبار باروت افتاده است باید انفجاری کرد که صدایش جغرافیای تاریخ را بگیرد!
پس....
در تاریخ سه شنبه... مورخ... 91/02/25
ساعت 19 الی 24  
هرکس با قرار دادن هر متن نشان دهنده اعتراض به شخصیت کثیف شاهین نجفی، در سایت، وبسایت یا صفحه ی خود در سایت های اجتماعی و فیس بوکی و... ، اعتراض خود را نسبت به این مسئله بیان کند...
منتظریم ای فرزندان فاطمه...
گروه رهروان حق
پ.ن : از وبلاگ دوستم زهراخانم

+ نوشته شده در یکشنبه 91/2/24 ساعت 3:18 عصر توسط عطرِِ یاس | نظر


میلاد دردانه هستی حضرت زهرا (س) و فرزند نورانیش خمینی کبیر (ره)

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/ZAHRA/veladat/kamel/44.jpg

با خودم گفتم قلم بر پا کنم                   بهر زهرا (س) مدحتی انشا کنم

اشک چشمم فرصت انشا نداد                دست لرزید و قلم هم پا نداد

از فراسوی دلم آمد ندا                           تو کجا و مدحت خیر النسا

با دلی بشکسته و حالی خراب               زیر لب گفتم مدد یا بوتراب

من نبودم لایق مدحش ولی                   مدح زهرا(س) گفتم از قول علی (ع)

ای بزرگ آفرینش فاطمه                         چلچراغ اهل بیبنش فاطمه

ای ستون خیمه آل عبا                           محور اصلی اصحاب کسا

ای طفیل هستیت چرخ و فلک                 لوح و کرسی و قلم جن و ملک

دست بوست اولین و آخرین                    خاک روب خانه ات روح الامین

روح بخش کائناتی فاطمه(س)                معنی صوم و صلاتی فاطمه (س)

فاطمه زهرا سلام الله علیها زنی که در حجره ای کوچک انسانهایی را تربیت کرد که نورشان از بسط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت لغلی می درخشند .تمام ابعادی که برای یک زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه سلام الله علیها جلوه کرده است .

خدایا زیبا ترین لحظه هایت را نصیب مادرانمان کن که زیباترین لحظه هایشان را به خاطر ما از دست داده اند .

گل تقدیم شماهدیه به پیشگاه این مادر و فرزندش (خمینی کبیر(ره)) صلوات گل تقدیم شما

***************

پ . ن : شعر مال من نیست مقدمه کتاب الگوی رفتاری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (حلیمه صفری)


+ نوشته شده در شنبه 91/2/23 ساعت 6:57 صبح توسط عطرِِ یاس | نظر


فاطمه کوثر نبی

فاطمه(سلام الله علیها)، کوثر نبی(صلی الله علیه و آله)
ولادت با سعادت ریحانه نبوی ، یاس علوی ، ام ابیها حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )را به محضر مبارک حضرت صاحب الزمان (عج) و تمام شیعیان و دوستداران آنحضرت تبریک و شادباش می گویم.

                               بسم الله الرحمن الرحیم

      " إنّا أعْطَیْناک الْکَوْثَرْ * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وانْحَرْ *  إِنََّ شانِئَکَ هوَ الأبْتَرْ"
ما به تو کوثر(ی چون فاطمه(علیها سلام) ) عطا کردیم *
پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن*
همانا دشمنت ،خود ابتر (مقطوع النسل) خواهد بود.*

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/ZAHRA/veladat/kamel/51.jpg

 

امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: آنگاه که فاطمه ولادت یافت ،خداوند به فرشته ای
وحی فرمود که نام "فاطمه" را بر زبان   پیامبر (صلی الله علیه و آله) جاری سازد .
پیامبر(صلی الله علیه و آله) به خواست خدا ،نام  گرانمایه ی او را"فاطمه "نهاد.سپس
خدا به آن بانوی بافضیلت فرمود:من بوسیله ی دانش و بینش تو را از
دیگر بندگان جدا ساخته و بر همه آنان برتری بخشیدم و تو را پاک
و پاکیزه ساختم... 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به فرمودند :  نام تو را فاطمه  نهادم ،چون خداوند تو و  شیعیان و
پیروان راستین تو را از آتش  دوزخ دور نگهداشته است. 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند: خداوند برای تو اسمی از
اسمهای خود را انتخاب کرده است . خداوند فاطر است و نام تو را "فاطمه"نهاده است. 

حضرت زهرا(سلام الله علیها) مظهر صفت فاطریّت خداونداست.

این عید به صد عید برابر باشد
چون عید غدیر یا که بهتر باشد

میــلاد وجود ِنازنین زهــراست

بهترچه ازاین،که عیدکوثرباشد


+ نوشته شده در پنج شنبه 91/2/21 ساعت 9:59 عصر توسط عطرِِ یاس | نظر


شرمنده ام

الله اکبر . بسم الله الرحمن الرحیم
نگاه ارمیا به مهری که دیگر سیاه شده بود افتاد . حدود شش ماه است روی آن نماز می خواند. یاد سربازی افتاد که دو روز پیش به خاطر علاقه اش به ارمیا خواست که مهر را به او بدهد
-ارمیا مهرت خیلی خوش بوست می دهی اش به من؟
-نه مگر کسی وسایل شخصی اش را به کسی می دهد؟
سرباز ناراحت و گرفته از در بیرون رفت . ارمیا هم مهر را برداشت و با آن شروع به بازی کرد . مهری که دیگر سیاه شده بود.
ارمیا متوجه شد خیلی از نمازش دور افتاده است . نمازش را شکست . انحراف فکرش او را تا مصطفی جلو برد و ناگهان از جا پرید. به سرعت به بیرون سنگر خیز برداشت . پا برهنه بود ، کف پایش را سنگ ها خون انداختند . اما ارمیا حس نکرد.بین حلقه ی سربازان سرباز سیه چرده را پیدا کرد و به پایش افتاد و دستش را بوسید . سرباز خود را عقب کشید . مهر را در دست سرباز گذاشت ، ساعتش را در آورد و به سرباز داد . سرباز ها از شدت تعجب خشکشان زده بود . سرباز سیه چرده در حین دور شدن مبهوت ارمیا را نگاه می کرد  ارمیا فریاد می زد و می دوید .
- خدایا من را ببخش.خاک چقدر مغروری ؟ تو هیچ چیزی نیستی . وسایل شخصی ؟!مرگ بر آن شخصی که من باشم.مصطفی وسایل شخصی نداشت برای همین ازش هیچ چیز نماند . آن وقت من به یک مهر که روی آن شش ماه نماز می خواندم جوری دل بسته ام که دل آن بی چاره را می شکنم .آن مهر نبود ، بت بود .خدا برای این مصطفا را برد که به چیزی جز خدا علاقه نداشت . دلش آزاد بود اما من هنوز رنوی سفید یادم هست . خانه ... سجاده ...
چند لحظه بعد از سنگر دود بیرون می آمد ارمیا تمام مایملکش را آتش زده بود . سجاده ، کتاب های دانشگاه ، جوراب ها و لباس های نو و ... .ارمیا تا به حال این قدر کنار وسایلش احساس تنهایی نکرده بود. (ارمیا/ رضا امیرخانی)

شرمنده آبجی می دونم یه خودبینی بزرگ مرتکب شدم حلالم کن /


+ نوشته شده در یکشنبه 91/2/17 ساعت 10:15 عصر توسط عطرِِ یاس | نظر


   1   2      >