سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطر یاس

عفاف مایه مباهات زنان اصیل ایرانی

حکیم ابوالقاسم فردوسی

و باز گویه هایی از زنان اصیل ایرانی

 

شیرین در بارگاه شیروییه می گوید :

مرا از هنر ، موی بُد در نهان***که او را ندیدی کس اندر جهان

... بگفت این و بگشاد چادر زروی *** همه روی ماه و همه مشک موی

نه کس موی او پیش از این دیده بود*** نه از مهتران نیز بشنیده بود

******

دلدادگی رودابه به سیاوش

همه روی پوشیدگان را زمهر *** پر از خون دلست و پر از آب چهر 

پس پرده پوشیدگان را ببین *** زمانی بمان تا کنند آفرین

******

رفتن بیژن به دیدن منیژه دختر افراسیاب

بپرده درون دخت پوشیده روی*** بجوشید مهرش دگر شد بجوی

******

تهمینه در برابر رستم می گوید :

کس از پرده بیرون ندیدی مرا*** نه هرگز کس آوا شنیدی مرا

******

منیژه می گوید :

منیژه منم دخت افراسیاب *** برهنه ندیده رُخم آفتاب

******


+ نوشته شده در سه شنبه 90/11/11 ساعت 9:58 عصر توسط عطرِِ یاس | نظر


برای مادران

 

مادرانی که دوست دارند بچه های نماز خوانی داشته باشند می توانند از روش زیر استفاده کنند. 

آموزش تدریجی نماز از کودکی 

3سالگی=کودک سر به سجده گذارد از هر طرف که باشد و

هر روز هفت مرتبه بگوید: (لااله الاالله) 

3سال و هفت ماهگی= سر به سجده هر روز هفت

مرتبه بگوید:(لا اله الا الله محمد رسول الله)

4سالگی= سر به سجده هر روز هفت مرتبه بگوید:

(لا اله الا الله صل الله علیه و اله)

5سالگی= رو به قبله سر به سجده هفت مرتبه بگوید:(سبحان الله)

6سالگی= سوره حمد را به او یاد بدهیم.

7سالگی= باید دست و صورت  را بشوید و سوره حمد را بخواند.

8سالگی= وضو را به او تعلیم دهیم.

9سالگی= او را امر به نماز کنیم.

10سالگی= دقت کنیم نماز او ترک نشود.

11سالگی= دیگر فرزند ما باید نماز بخواند و اگر نخواند می توانیم از تنبیه های سبک استفاده کنیم.


اصول کافی جلد 4

 

بنابراین باید بدانیم که تا سن 11 -12 باید برای نماز به فرزندمان امر و نهی کنیم اما پس از آن

دیگر جوان را نباید امر و نهی کرد بلکه باید به او آگاهی دهیم زیرا جوان همواره حکمت

می طلبد و ما باید از فلسفه نماز و فواید آن او را آگاه کنیم.


+ نوشته شده در پنج شنبه 90/11/6 ساعت 8:40 عصر توسط عطرِِ یاس | نظر


سنگر حجاب

 

{سنگر حجاب}

در نسیم صبحگاه پاک و روح افزای

خواهرم! چشمان خواب آلوده را بگشای

                                            چند مشت از آب بیداری به صورت زن

                                           همّتی کن، خواب را در چشم خود بشکن

جرعه ای از زمزم هوش و بصیرت نوش

گنج استعداد خود را رایگان مفروش

                                            خواهرم، دامان خود را از لجن برگیر

                                            زندگی را در مسیر پاکی، از سر گیر

 جامه تقوا بر اندام تو زیبنده است

قامتت را عفت و پاکی برازنده است

                                       تن بپوشان تا که اسراری ز جان بینی

                                           میوه آگاهی از شاخ زمان چینی

می توانی دامنت را پر گهر سازی 

بیشتر کوشی و هر دم پیشتر تازی

                                           بی حجابی باغ بی دیوار را ماند

                                           عابر بیمار دل را سوی خود خواند

تا دلت را جوشن تقوا و پرهیز است

ایمن از تیر نگاه فتنه انگیز است

                                          خواهرم! از زینب و زهرا عفاف آموز

                                           چشم دل بر چشمه جاوید کوثر دوز

چشمه جوشان پاکی، زینب و زهرا است 

مادر هر قطره پاکیزه ای دریاست

                                            نسل ما کالای ایمان را خریدار است

                                            از هوسبازان این بازار، بیزار است

با حجابت پاسدار گوهر جان باش

حرمت خون شهیدان را نگهبان باش

                                   از حجابت گرم و جوشان جبهه جنگ است

                                   پوشش تو با جهاد و جبهه همسنگ است

معنی آیات«خون»را هیچ می دانی؟

پیک خونین«وصیّتنامه»می خوانی؟

                                      سنگر رزمندگان گلگون وخونرنگ است  

                                     پشت کردن بر پیام سرخ خون،ننگ است

 زمزم عفت ز دامان تو جوشان باد

عهد و میثاق شهیدان را مبر از یاد 

 

 



+ نوشته شده در چهارشنبه 90/11/5 ساعت 6:0 صبح توسط عطرِِ یاس | نظر


سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان

سلام بر تو ای خورشید تابان خراسان که تمام انگورها، مرثیه خوان واپسین لحظات تواند.

هر سال به زیارت امام رضا(ع) می‌‌آیم

 
 
خوشا به حال غریبی که آشنای رضاست    سرش هماره به خاک در سرای رضاست

       هزار آینه از نور کبریا دارد         دلی که در هوس روی دلگشای رضاست

ز بعد یاد خدا ورضای حضرت دوست     تمام باور و اندیشه اش، رضای رضاست

به گرد خانه طوافی زجان ودل دارد     کبوتر دل من تا که در هوای رضاست

زلال نام رضا جاری دعای من است    نماز روز و شبانم به اقتدای رضاست

بدان که بی مددش بنده را پناهی نیست   پناه بنده عاشق به التجای رضاست

نیرزدآن که دل و جان به پایش اندازم    نه هر متاع سزاوار خاک پای رضاست

اگر نصیب زدورزمان مراشادی ست     کمال مرحمت وبخشش و عطای رضاست

برای خاطر سبزش ترانه   می خوانم     صفای خاطرم از عطر جانفزای رضاست

گره به بال من افتاده ودل زارم     در انتظار نگاه گره گشای رضاست

غریب نیستی ای دل که نسترن میگفت   خوشا به حال غریبی که آشنای رضاست

+ نوشته شده در دوشنبه 90/11/3 ساعت 6:33 عصر توسط عطرِِ یاس | نظر


رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت

کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
 حق داری از غمش به سرو سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
 در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو زهمه دل بریده است
 بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش بر ای هر دو زغم ها چکیده است
 برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین زطرح مسائل پریده است
 اینجا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
 این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
 جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است

بنر رحلت پیامبر ص

سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام در حق فاطمه علیها سلام

[در ایام بیماری] روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) ام سلمه را امر کرد تا بر در خانه بایستد و احدی را اجازه ورود به خانه ندهد ، سپس دست فاطمه علیها سلام را گرفت و در دست علی (علیه السلام) گذاشت و [آن حضرت] گریه کردو فاطمه علیها سلام و حسن(علیه السلام)  و حسین (علیه السلام) به خاطر گریه او گریه کردند و فرمود :

ای علی

فاطمه علیها سلام ، امانت خدا و رسول اوست ؛ پس امانت خدا و رسولش را نگهدار . به راستی تو حافظ آن امانت هستی ، به خدا سوگند ! فاطمه علیها سلام مریم کبری است .

بدان ای برادرم ! به راستی من خشنودم از کسی که فاطمه علیها سلام از او راضی است و نیز خدای من و فرشتگان از کسی راضی است که فاطمه علیها سلام از او خشنود است .

ای علی !

وای بر کسی که به او ستم کند و وای بر کسی که حقش را برباید و وای بر کسی که هتک حرمت او را کند و وای بر کسی که در خانه اش را آتش زند و به شوهرش آزار برساند . و وای بر کسی که بر او سخت بگیرد و با او مبارزه کند .

بار خدایا ! من از دشمنان فاطمه علیها سلام بیزار می باشم و آنها نیز از من بیزار هستند .

آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) ، فاطمه علیها سلام امام حسن(علیه السلام)  و امام حسین(علیه السلام)  را در بغل گرفت و فرمود :

 من با شما و کسی که از شما پیروی کند در صلح و صفا بوده و برای شیعیان شما ضمانت بهشت می نمایم . و با کسی که با شما دشمنی کند و یا بر شما ستم کند و یا بر شما پیشی گیرد و یا از شما جدا گردد ، دشمن هستم و با او در جنک می باشم . 1

تسلیت الهی بر خاندان نبوت و  فاطمه علیها سلام در غم پدر

چون فاطمه علیها سلام در مرگ پدر ، گریان و نا آرام بود علی(علیه السلام)  برای دلداری همسر به منزل آمد . به مجرد اینکه علی (علیه السلام) وارد خانه شد ، صدایی از دم در بلند شد :

«السلام علیکم اهل البیت و رحمه الله و برکاته»

علی(علیه السلام)  به طرف در منزل برگشت ، کسی را ندید ، ولی صدا همچنان ادامه داشت و می گفت :

خدا به شما سلام می رساند و می فرماید : پروردگار در هر مصیبت ، اجر و پاداشی صاحبان آن قرار داده و به شما مرحمت می فماید . بدانید که اهل زمن همگان می میرند و اهل آسمان ها باقی نمی مانند . والسلام علیکم و رحمه الله برکاته.2

شهادت رسول خدا و رحلت جانکاه او ، بیش از همه بر فاطمه علیها سلام –دخت گرامیش- دشوار بود . دختری که برای پدر به منزله مادر بود . از این رو خداوند کریم خود او را بر این مصیبت عظمی تسلیت می داد .

در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می فرماید :

هنگامی که خدای تعالی پیامبرش را قبض روح فرمود ، از غم های گرانباری که قلب زهرا علیها سلام را در مصیبت پدرش فرا گرفت ، جز خدای عزو جل کسی آگاه نبود . به این جهت ، حق تعالی ، فرشته ای را مونس زهرا علیها سلام فرمود که تسلی بخش غم های او و هم صحبت در تنهایی او باشد .3

پی نوشت :

1-                 الطرف ، ص 29 به نقل از صدیقه شهیده زهرا ، ص 102

2-                بحار الانوار ، ج22 ، ص 522

3-                فاطمه الزهرا ، علامه امینی، ص 72/ بحارالانوار ، ج 43، ص 80، باب3


+ نوشته شده در شنبه 90/11/1 ساعت 8:59 صبح توسط عطرِِ یاس | نظر


<      1   2